مک موري (Mc Murray ) ده ويژگي را براي يک رهبر موفق بر مي شمرد که مي تواند الگويي براي تمرين مديريت و رهبري آموزشي به حساب آيد :
1- استقلال فکر
2- اتکاي به نفس
3- قضاوت درست
4- ابتکار
5- جامعيت فکر
6- پيش بيني احتمالات
7- داشتن نظم
8- منصف بودن
9- قاطعيت
10- رعايت اصول اخلاقي
صاحب نظران ويژگي هاي ديگري نيز براي مدير آموزشي بر شمرده اند که در چهار موضوع مهارتهاي مديريتي ، مهارتهاي بين فردي ، ارتباط و ساير جنبه هاي مهارتي در اين مقاله مورد بررسي قرار مي دهيم .
الف ) مهارتهاي مديريتي
1- تجزيه و تحليل مسائل :
اين توانايي به جمع آوري داده ها و تجزيه اطلاعات پيچيده براي عناصر هم يک مسئله بر مي گردد .به عبارت ديگر ، مدير بايد بتواند به جستجوي اطلاعات براي هدف معين بپردازد و از آن اطلاعات براي حل مسئله و تصميم گيري استفاده کند .
2- قضاوت :
توانايي رسيدن به نتيجه گيري هاي منطقي و اتخاذ تصميمات پر کيفيت بر پايه اطلاعات موجود ، داشتن مهارت در تشخيص نيازهاي آموزشي و تعيين اولويت بين آنها ، دارا بودن توان ارزشيابي انتقادي از ارتباطات کتبي .
بر اين اساس ، يک مدير آموزشي خوب کسي است که بتواند نيازهاي آموزشي جامعه و مدرسه را مشخص کرده و با رعايت الويت ها ، به تصميم گيري درباره حل و تأمين آن نيازها بپردازد
3- توانايي سازماني :
توانايي برنامه ريزي ، زمان بندي و کنترل کار ديگران و داشتن مهارت در استفاده بهينه نيروها و توانايي برخورد درست با درخواست هاي ديگران در يک زمان . بدين ترتيب ، مدير آموزشي کسي است که بتواند از زمان و نيرو بطور بهينه و صرفه جويانه در حل مشکلات و تأمين درخواست ها يا نيازها استفاده کند .
4- مصمم بودن :
توانايي در تشخيص اينکه بدون توجه به کيفيت تصميم ، چه زماني نياز به اتخاذ تصميم است . درک درست و بموقع زمان تصميم گيري يکي از ويژگي هاي مهم رهبري آموزشي است .
ب ) مهارتهاي بين فردي
1- رهبري :
توانايي در درگير کردن و مشارکت دادن سايرين در حل مشکلات و مسائل سازمان و تشخيص اين که چه زماني گروه نياز به هدايت دارد و تعامل گروه با گروه براي راهنمايي آنها در انجام و تکميل کارها از ويژگي هاي رهبر آموزشي است .
2- حساسيت :
يک مدير آموزشي موفق نسبت به نيازها ، خواسته ها و مشکلات شخصي اعضاي سازمان دارد . او مي تواند تعارضات را حل کند و با افرادي که زمينه ها و سوابق متفاوتي دارند رفتار و برخوردي مناسب داشته باشد . او مي داند که چگونه با مسائل عاطفي برخورد کند و از چه نوع اطلاعاتي با هر کس استفاده کند .
3- تحمل فشار :
توانايي کار کردن در شرايط تحت فشار و در زماني که مخالفين ( نيروهاي مخالف ) در حال فعاليت هستند و همچنين توانايي فکر کردن در زمان وقوع مشکلات از ويژگي هاي مدير آموزشي خوب است .
ج ) ارتباط
- ارتباط شفاهي :
مدير آموزشي موفق است که بتواند درباره ايده ها و وقايع سخنراني روشني داشته باشد .
- ارتباط کتبي :
مدير آموزشي بايد بتواند ايده ها و افکار خود را کتباً به روش درست با مخاطبين مختلف مانند دانش آموزان، معلمان و اوليا و ديگران در ميان بگذارد .
د ) ساير جنبه هاي مهارتي
- علائق مختلف :
يک مدير آموزشي خوب بايد توانايي و علاقه مندي لازم جهت شرکت در موضوعات و وقايع مختلف را داشته باشد .
- انگيزه شخصي :
يک مدير آموزشي موفق کسي است که در در تمام فعاليت هايش نوعي نياز به کسب موفقيت وجود داشته باشد . بايد شواهدي مبني بر اهميت کار براي ارضاء نيازهاي شخصي او مشاهده شود .
- ارزش هاي آموزشي :
داشتن فلسفه آموزش و پرورش کاملاً مستدل و روشن و توان پذيرش ايده هاي جديد و تغييرات از ويژگي هاي مديران آموزشي خوب است .
با توجه به اصول مديريت اسلامي و مديريت در ايران ويژگي هاي ديگري براي مديران کارآمد بيان شده است که مورد بررسي قرار مي دهيم :
1- نفوذ شخصي :
مدير رهبر بايد بتواند افراد زيادي را جذب کند و در هنگام لزوم افرادي را دفع نمايد . آنچه مسلم است که قوه جاذبه مدير بايد از نيروي دافعه او بيشتر باشد . کساني که به دلايل مختلف مثل سردي و تندي رفتار ، عدم سازش و ناتواني کنترل احساسات خود ، باعث دلسردي و پراکندگي انسانها مي شوند ، رهبران خوبي نيستند .
در حالي که جذب افراد بايد سهولت بيشتر انجام گيرد ، نبايد افراد را به سادگي از دست داد .
علي (ع) : اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان ، و اعجز منه من ضيع ظفر منهم .
عاجز ترين فرد کسي است که دريافتن دوست ناتوان باشد و از او ناتوان تر کسي است که دوستان بدست آورده را از دست بدهد .
البته بايد توجه داشت که ملاک جذب و دفع ، حق است و هر رهبري که جاذبه زيادي داشته باشد ، الزاماً کارش حق نيست . از آنجا که مديران آموزشي با معلمان که قشري شريف ، وظيفه شناس و زحمتکش مي باشند ، ارتباط دارند ، بايد رفتاري همراه با محبت ، دوستي ، خيرخواهي ، رعايت حقوق ، دادن ارزش ، احترام و بالاخره جاذبه لازم باشد .
مدير رهبر بايد از جهتي خونگرم و از جهت ديگر خونسرد باشد . خونگرمي به معني خوب با مردم رابطه برقرار کردن با آنها جوشيدن و در ميان آنها بودن است . خونگرمي حالت و جوّي خوش آيند و مساعد براي جذب افراد بيشتر فراهم مي سازد . در مقابل ، مدير بايد در مواقع سختي و اضطرار ، بروز مشکلات و بحرانهاي سخت خونسرد و خودنگهدار باشد . او بايد قلبي بزرگ و روحي عظيم داشته باشد . هرچه اهداف انسان عالي تر و روحش بزرگتر باشد ، قدرت مقابله و توان سکون و آرامش او بيشتر مي شود . اکثر مردان بزرگ جهان ، بزرگي خود را از روح بلند و همت عالي خود يافته اند و در همين راستا در حوادث بزرگ چون کوهي استوار و سربلند ، آرامش و وقار خود را حفظ کرده اند .
نکته مهم اين است که خونسردي قابل تمرين کردن و يادگرفتن است . دليل روشن آن اين است که معمولاً افرادي که تجربيات بيشتري دارند ، از جوانان و افراد کم تجربه در برخورد با وقايع و بحرانها خونسردترند . از جهت ديگر ، نگاهي به روش زندگي جوامع مختلف نشان مي دهد که مردم فرهنگهايي متفاوت ، از نظر درجه خونسردي ، خوش مشربي و اجتماعي بودن با هم فرق مي کنند . مدير بايد هنگام بروز دشواري ها به خود تلقين کند که اولين وظيفه او حفظ آرامش و داشتن برخوردي منطقي با مسئله است . گاهي اوقات ، برخوردها و تجربيات شغلي و شخصي موجب عادت به خونسردي است . مديراني که از مشکلات و سختي ها نمي هراسند و بعضاً به سراغ خطرها مي روند ، معمولاً افرادي خونسرد هستند .
بدون ترديد ، سخن گفتن و شيوه سخنوري از عوامل عمده برقراري ارتباط و نفوذ در ديگران است و سبب موفقيت انسان در روابطش با زير دستان و همکاران مي شود .
2- اعتماد به نفس و خودپنداري مثبت :
اعتماد به نفس يعني اينکه فرد نسبت به توانايي ها و نقاط مثبت خود اطمينان داشته باشد . فردي که اعتماد به نفس دارد ، خود را در انجام کارها و وظايفش توانا مي يابد و با اطمينان بيشتري قدم هاي بعدي را براي حصول نتيجه بر ميدارد . خودپنداري نيز در راستاي اعتماد به نفس قرار مي گيرد . اگر به فردي که در موضوعي استعداد دارد گفته شود که استعداد ندارد و آن فرد چنين ادعايي را بپذيرد ، از نظر پيشرفت تحصيلي و موفقيت در کارها دچار اشکال خواهد شد .
فردي که خود پنداري منفي دارد ، همواره زندگي و کارهايش با ترديد ، دودلي و هيجان تؤام مي شود که همه اينها محدود کننده توانايي هاي فرد و در نتيجه کند و يا متوقف کننده موفقيت است .
مدير بايد به گفته ها ، افکار ، اعمال و موفقيت هايش اطمينان داشته باشد .
3- قابل اطمينان و اعتماد زيردستان بودن :
رهبر يا مدير نماينده زيردستان خود است و به خاطر آنها رهبري مي کند و بايد بتواند با حسن نظر تمام ، به حرفها ، درد دلها و گرفتاريهاي آنها گوش بدهد و اسرار آنها را تا آنجا که منافع عمومي جامعه به خطر نيفتد ، حفظ کند ، مديري که قابل اعتماد نباشد ، نمي تواند از گرفتاري ها و مشکلات و خواست هاي افراد و سازمان آگاهي پيدا کند . معمولاً ، در چنين حالتي فقط مشکلات عمده که به درجه انفجار و ظهور رسيده اند ، از نظر او مي گذرد . درستي و امانت و صداقت در گفتار و رفتار و قولهايي که داده مي شود و بالاخره خيرخواهي و حسن نظرداشتن از مقدمات و لوازم قابل اعتماد بودن است . اين مسئله در مديريت آموزشگاهي از اهميت فراوان برخوردار است . نوجوانان و جوانان به علت کم تجربگي و خصوصيات خلقي سن خود و نيازهاي خاصي که دارند ، هر لحظه ممکن است نياز به کمک و راهنمايي داشته باشند . مدير آموزشي بايد چنان قابل اعتماد باشد که دانش آموزان ، معلمان و اولياء بتوانند مسائل خود را بدون ترس و احساس خطر با او در ميان گذارند . اگر مديري بخواهد داراي ويژگي قابل اعتماد بودن شود ، بايد يک يک مسائل فوق را رعايت کند تا پس از مدتي زمينه هاي اعتماد به او در بين همکاران و پيروان يا زيردستانش فراهم شود .
4- داشتن فلسفه روشن و اهداف بزرگ :
کساني که از توانمندي رهبري برخوردارند ، معمولاًداراي فلسفه و جهان بيني روشني هستند . آنها براي جهان خلقت ، پديده هاي جهان و زندگي اهدافي قائل هستند و مي دانند که هيچ چيز بدون هدف وجود ندارد . اين افراد ، در زندگي فردي ، اجتماعي و سازماني خود هدفمند هستند و همواره به اهداف خود آگاهي مي باشد ، يک مدير خوب آموزشي دلايل مدير شدن خود را به خوبي مي داند ، به وظايف خود آشناست و مي تواند آينده روشني براي مدرسه يا سيستم آموزشي خود ترسيم کند . اين اهداف ممکن است، ميان مدت و بلند مدت باشد .
مديراني که زمينه هاي رهبري در آنها وجود دارد ، ازاهداف کوچک و روزمره مي گذرند و بيشتر بر اهداف بزرگ و بلند مدت تکيه دارند . معمولاً اهداف بزرگ ريشه در آينده دارند و هرچه هدف ، آينده عميق تري را در بر بگيرد ، بزرگتر است . اهداف بزرگ به سادگي بدست نمي آيد . براي رسيدن به اهداف بزرگ بايد مقدار قابل ملاحظه اي از خطر و يا ريسک را پذيرفت .
5- بصيرت و قدرت پيش بيني کنندگي :
بصيرت يعني فهم نسبتاً سريع روابط علت و معلولي عوامل در وقايع ، مسائل و پديده ها و پيدا کردن راه حلهاي مناسب براي آنها . مدير يا رهبر بايد بايد توانايي پيش بيني کنندگي وقايع را داشته باشد . کسي که بصيرت دارد ، مي تواند از روي شواهد و قرائن مسائل موجود را پيش بيني کند که در آينده چه مسائلي يا وقايع جديدي پيش خواهد آمد . مدير بصير به آينده مي نگرد و وضع سازمان خود را براي آن زمان در نظر مي گيرد. او بدين طريق از يک طرف جلوي بروز مشکلات و مسائل زيادي را که در آينده ممکن است اتفاق بيفتد مي گيرد و از طرف ديگر سازمان و افراد خود را براي پذيرش تغييرات آتي آماده مي سازد .
بصيرت با هوش و استعداد فرد بي ارتباط نيست و به همين دليل مقدار آن از فردي تا فرد ديگر تفاوت دارد بصيرت از ماده بينايي و بينا بودن است . بينا کسي است که مي بيند ، مي انديشد و وتصميم مي گيرد . پس بينايي ، ديدن با چشم ظاهري و حسي نيست ، بلکه بيشتر به معني ديدن با چشم عقل و هوش است . تفاوت فرد با بصيرت و بدون بصيرت اين است که فرد بي بصيرت فقط مي بيند ولي فرد با بصيرت مي بيند و پيش بيني مي کند . ممکن است ، يک مدير آموزشي بي انضباطي دانش آموزان ، ترک تحصيل ، کاهش نمرات و يا مجموعه اي از رفتارهاي نا مطلوب را ببيند و با آنها فقط در حد تنبيه فرد و يا بررسي موردي مسئله برخورد کند . در مقابل ، مدير ديگر ، ممکن است آن را بصورت يک جريان که عوامل و علل مختلفي دارد ببيند که در صورت پيش گيري نشدن عواقب ناگواري از نظر تربيتي و اجتماعي براي مدرسه و جامعه به بار بياورد .
مدير بصير کسي است که به امور آشناست و درباره آنها شناخت دارد و بالاخره مي فهمد چه بايد بکند .
امام صادق (ع) درباره بصيرت فرموده است :
العامل علي غير بصيره کالسائر علي غير الطريق لايزيد سرعه السيرالابعداً
هرکه بدون بصيرت عمل کند ، مانند کسي است که بي راهه مي رود و هر چه شتاب کند ، از هدف دورتر مي گردد .
( اصول کافي ، ج 1 ، ص 54 )
6- قوه ابتکار و خلاقيت :
آموزش و پرورش عامل بوجود آورنده تفکر خلاق است و بيشتر کوشش هاي آن مصروف بارآوردن انسانهاي خلاق و مبتکر مي شود . مدير آموزشي ، راهنما و هدايت کننده معلمان و دانش آموزان به سمت اين هدف است . مدير آموزشي که خود به عنوان يک الگو در صف اول اين حرکت است نبايد فکري بسته و غير قابل انعطاف داشته باشد . افکار کليشه اي و قالبي جلوي رشد دانش آموزان و معلمان را مي گيرد ، مانع پذيرش تغييرات و نوآوري هاي ضروري مي گردد و جلوي بروز افکار نو و سازنده را مي گيرد . يک مدرسه ، هميشه به ايده هاي جديد و راههاي نو نياز دارد که به تقويت روح خلاقيت و تشويق افراد به تشريک مساعي بپردازد.
داشتن روح قدر شناسي از ايده ها و افکار جديد و توان تحمل آنها زمينه هاي آزادي و در نتيجه خلاقيت را فراهم مي سازد .
داشتن ديدي انتقادي که چراهاي يک راه و اثربخشي يک وسيله يا نيرو را مورد سؤال قرار دهد سبب پيدايش خلاقيت مي شود .
در سازمانهايي که مديران نسبت به مشارکت افراد در تصميم گيريها و دادن مسئوليت و اختيار علاقه بيشتري نشان مي دهند ، ميزان خلاقيت و ابتکار و مسئوليت پذيري براي حل مشکلات بيشتر از سازمانهاي خودکامه يا کاملاً متمرکز است .
بررسي هاي روان شناختي نشان مي دهد ، هرگاه مردم فرصت بيان انديشه هاي خود را بيابند و در تصميمي که بر سرنوشت آنان اثر مي گذارد شريک شوند ، ايشان نوآفريني و آفرينندگي بيشتري از خود نشان مي دهند و مسئوليت بيشتري را مي پذيرند .
7- قدرت تصميم گيري و حل مسئله :
هر مدير آموزشي مخصوصاً همه مديران مدارس ، هر روز با مسائل و مشکلات زيادي روبرو مي شوند که بايد در مورد آنها تصميم بگيرند . تصميم گيري يعني پيدا کردن يک راه حل مناسب براي مشکلي که مطرح شده است . براي دستيابي به يک راه حل مناسب يا بهينه بايد از توان بررسي و مطالعه عوامل يا متغيرهاي موجود در يک پديده برخوردار بود . مدير بايد بتواند مراحل حل مسئله از تشخيص و تعريف تا پيدا کردن راه حل و به اجرا در آوردن تصميم و ارزشيابي نتايج را بپيمايد .
قدرت تصميم گيري از يک طرف با ادراک عمومي و توان تجزيه و تحليل فرد و از طرف ديگر به قدرت خلاقيت و ابتکار او بستگي دارد .مدير آموزشي بايد درباره هر مسئله اي از اطلاعات و آگاهي نسبتاً وسيعي برخوردار باشد تا بتواند علل و عوامل بوجود آورنده آن را تشخيص دهد . سپس با استفاده از نيروي ابتکار و خلاقيت خود و با تکيه بر واقعيات و عللي که شناخته است راههاي مختلف حل مسئله را مورد بررسي قرار دهد و با در نظر گرفتن همه شرايط و مقايسه همه راه حلها الويت راه حلها را تعيين و يک راه حل بهتر را برگزيند .
8- اراده ، پشتکار و جديت :
داشتن توان تصميم گيري ، خلاقيت و ابتکار براي هر مدير ضروري است ، اما به صرف داشتن آنها ، الزاماً مدير موفق نمي شود . پس از گرفتن هر تصميم ، مصمم بودن براي تعقيب و اجراي آن و رسيدن به نتيجه نيز بسيار ضروري است . همه مردم تا حدودي افکار و آرمانهاي زيادي در مغز خود مي پرورانند و تصميمات زيادي در زندگي خود مي گيرند ، ولي به علت نداشتن اراده قوي تصميماتشان به قطعيت و اجرا نمي رسد و آنها را قبل از شروع يا در حين عمل رها مي کنند .
اراده يعني خواست تؤام با پاي بندي و پايمردي که فرد را در تصميمات و خواسته هايش محکم و استوار مي سازد و پس از تفکر لازم و انتخاب راه هيچ ترديدي بخود راه نمي دهد و تا حصول مقصود بر همان تصميم و انتخاب مصمم باقي مي ماند . مردان و زنان بزرگ جهان انسانهاي با اراده اي هستند که تزلزل فکر و ترديد به خود راه نمي دهند . اراده از جهتي به دانش و اطلاعات فرد و تشخيص راه درست و از جهت ديگر به اعتماد به نفس و بلوغ روان او بستگي دارد . بالعکس هم روشن نبودن مسئله و راه حل و هم عدم پايداري رواني مي تواند ما را در راه رسيدن به اهداف و تصميماتمان با شکست روبه رو سازد .
9- صبر و بردباري :
گاهي اوقات مسائل انضباطي ، مشکلات اخلاقي و فرهنگي ، بيماريها و تقاضاهاي افراد و ... چنان بر مدير فشار مي آورد که عرصه بر او تنگ مي شود . چنانچه مديري از بردباري و حلم کافي برخوردار نباشد ، کنترل خود را از دست مي دهد . مديريت آموزشي ، از نوع مشاغلي است که در درون فعاليت هاي خود از تنوع و گوناگوني وظيفه برخوردار است . رسيدگي به امور معلمان ، روش تدريس ، وسائل آموزشي و کمک آموزشي ، امتحانات و برقراري ارتباط با اولياء ، معلمان و مقالات اداري و آموزشي از نمونه هاي آن است . اصولاً کار آموزشي و پرورشي نياز به حوصله و بردباري دارد . تا معلمي نتواند با دقت و متانت مباحث درسي را يکي پس از ديگري به دانش آموزان تفهيم کند ، معلم موفقي نخواهد بود . تا مديري قادر نباشد وقت نسبتاًزيادي را با معلمان و دانش آموزان بگذارند ، مدير کارآمدي به حساب نمي آيد . گاهي اوقات ، بايد ساعت ها و روزها وقت صرف کرد تا به علت مشکلي پي برد . تماس با اولياء دانش آموزان و معلمان به منظور کسب اطلاعات درست و پيدا کردن نيروها و امکاناتي که بتواند مشکلات دانش آموزي را حل کند ، وقت زيادي مي طلبد .
اصولاً ، قسمت پر اهميت آموزش و پرورش ، کارکردن با افراد ضعيف ، مشکل دار و عقب افتاده است و نه فقط کارکردن ، با افرادي قوي . کارکردن با افرادي که نسبتاً ضعيف هستند نياز به صبر و حوصله دارد و به سادگي کارکردن با افراد باهوش و يا موفق تحصيلي نيست . تا مدير نتواند رفتار نامطلوب افراد را در حين مداوا و بهبود تحمل کند ، مدير خوبي نيست همان گونه که يک پزشک بيمار رواني و يا جسمي خود را به علت بيمار بودن به باد کتک و يا ملامت نمي گيرد ، يک مدير آموزشي نيز بايد به افراد به عنوان کساني که مشکل دارند و يا به اصطلاح بيمار هستند بنگرد .
10- شجاعت :
مدير آموزشي بايد انساني دلير ، حقيقت جو و دفاع کننده از حق و درستي باشد . اگر مدير فردي محافظه کار و ترسو باشد و علي رغم تشخيص درستي مسئله ، بنا به فشارها ويا ملاحظاتي دست از حق بردارد و به ناحق عمل کند ، در دراز مدت سبب نارضايتي افراد درستکار و جسور شدن کساني که با صداقت عمل نمي کنند خواهد شد . شجاعت يعني ميل به حق گويي و دفاع از حق . فرد شجاع کسي است که آنچه حقيقت دارد را بازگو و عمل کند و از دفاع از حق نهراسد .
علاوه بر آن شجاعت يعني خطرپذيري و قبول عواقب و آثاري که احتمالاً از انجام يک کار ممکن است برجاي بماند بطور کلي ، هر تصميم و برنامه اي مخاطراتي دارد که بعداً ممکن است مورد سؤال قرار گيرد . چنانچه مديري به دانش آموزان اجازه شرکت در يک مسابقه را بدهد و حادثه اي براي يکي از آنها رخ دهد مدير مسئوليت آن را تا حدي که به آنها اجازه داده است و به او مربوط مي شود مي پذيرد . اگر يکي از دبيران مرتکب عمل خلافي شود که تأثيري سوء بر رفتار دانش آموزان بگذارد بايد با شجاعت تصميم مقتضي بگيرد و چنانچه با مخالفت هايي روبه رو شود به دفاع بپردازد .
11- وقت شناسي ، نظم و سازماندهي :
شناخت زمان و ارزش دادن به وقت از ويژگي هاي مردان و زنان بزرگ است . چه بسا فرصت ها و زمانهاي مناسب که به علت بي توجهي و يا غفلت از دست مي رود . تشخيص درست و به موقع مشکلات ، حوادث و راه حل آنها از ضروريات مديريت است . اساساً همان گونه که زندگي انسان از چرخه ها و دوره هاي خاص رفتاري شکل مي گيرد ، تربيت نيز که بايد بر پايه اين دوره ها اعمال گردد ، از اهميت به سزايي برخوردار است ، شناخت زمان مناسب تربيت ، تصميمات و رفتارهاي تربيتي تضمين کننده موفقيت مربيان و مديران آموزشي است .
پيش بيني زمان لازم براي انجام هر کار و تعيين الويت کارهاي مختلف و انجام دادن هر کار در جاي خود از ضروريات مديريت آموزشي است . در بين انواع مديريت ها ، مدير آموزشي ، از نظر برنامه ريزي براي استفاده از زمان از حساسيت خاصي برخوردار است .
مدير آموزشي ، از يک طرف بايد بين همه امور ، نيروها و امکانات هماهنگي و نظم بوجود آورد تا رسيدن به اهداف تعليم و ت
نظرات شما عزیزان: